زلزله دوم ساعت ۱۵ دقیقه به یک ظهر رخ داد در این ساعت ما قیامت را با چشممان دیدیم. مردم نمیدانستند که باید فرار کنند یا فریاد بزنند. خانهها میریخت و هر کسی تلاش میکرد تا خودش را نجات دهد. یک وضعیت فلاکت باری بود. واقعا لحظه بدی بود همه فرار میکردند و حتی نمیتوانستند سوار ماشین شوند.