یکی از الزامات توسعه و پیشرفت در هر زمینه، داشتن بینش نسبت به محیط، تصمیم گیری به موقع و داشتن برنامه هدفمند، جامع و مانع است و این امر میسر نمیشود مگر این که امر آینده پژوهی به صورت صحیح و موفق انجام گیرد. آینده نگاری در پی آن است که انسان را برای این رویدادهای غیر منتظره آماده کند (زامپتاکس،۲۰۰۸،۱۵۴). این دانش میکوشد تا با فراهم آوردن امکاناتی برای افزایش آگاهی از آینده، کنترل بر آن را افزایش دهد. به بیان روشن تر، آینده نگاری برای مطالعه آینده و تحقق اهداف کلیدی خود، در پی آن است که انتظارات ما را از آینده شناسایی کرده و کمک کند که تمامی توان ظرفیت عوامل شکل دهنده، در راستای تحقق مطلوبترین انتخاب آینده، جهت دهی شوند (ساکتی،۱۳۸۹:۲۶۴).
آینده، میتواند خوب، بد، فرصت ساز، شیرین، تلخ، رؤیایی و غم انگیز برپا شود. هدف آینده نگاری، مطالعه منظم آینده و به عبارت دیگر علم و هنر کشف آینده و شکل بخشیدن به دنیای مطلوب فردا است (زامپتاکس،۲۰۱۰:۲۷). در طراحی مدل و روش در پژوهشهای مبتنی بر آینده، شرایط و ویژگیهای بومی، بیش از احاطه بر روش آینده پژوهی اهمیت دارد (فراست،۱۹۹۷:۳۰).
مدیران موفق آینده، به مهارتها و شایستگیهایی به مراتب متفاوت با مدیران پیشین نیاز دارند. از این رو، آماده سازی افراد برای آینده، بسیار فراتر از ایجاد مهارتها و شایستگیهای مورد نیاز برای هدایت کسب و کار است. از این جهت، آگاهی بر این واقعیت بی گمان باید انسان امروزی را به نوعی هوشیاری توأم با تشویش وا دارد. این آگاهی، نخستین گام برای آینده نگری است؛ به گونهای که مدیران سازمانها را از حالت انفعالی میرهاند و آنان را برای برخورد با روندهای جاری آماده میکند. در غیر این صورت، رویکرد انفعالی موجب میشود مسائل کوچک به مسائل عمده تبدیل میشود و سازمان را مقهور پیامدهای هرگونه تغییری میسازد که بر آن حادث میشود (آمابیل،۱۹۹۹:۷۸).
در کشور ایران، پس از نزدیک به شصت سال برنامهریزیهای بلند مدت توسعه، در اویل دهه ۸۰ شمسی با بهره گیری از مفاهیم و ابزارهای نوین سیاستگذاری کلان، تلاشهایی برای ترسیم آینده مطلوب کشور صورت پذیرفت که نتیجه آن تدوین و ابلاغ سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴ هجری شمسی است. دستیابی به آرمانهایی که در سند چشم انداز۱۴۰۴ آمده است، منوط به شناسایی نقاط اصلی عزیمت و تعیین مسیر راه برای تحقق آن اهداف است. برابر با سند چشم انداز ایران۱۴۰۴، جمهوری اسلامی ایران کشوری توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در میان کشورهای منطقه خواهد بود (رضاییان،۱۳۷۳).
در طول دو دهه گذشته، در محیط فعالیت سازمانها، تغییرات شگرفی رخ داده است. امروزه، بسیاری از سازمانها، مزیت رقابتی خود را از منابعی به دست میآورند که متفاوت از منابع سنتی ایجاد ثروت هستند (حمیدی زاده،۱۳۹۰:۱۱۲). در طی انقلاب صنعتی سازمانها برای ایجاد ثروت بر داراییهای فیزیکی نظیر زمین، منابع طبیعی، ساختمانها و ماشین آلات متکی بودند ولی ظهور سازمانها و صنایع مبتنی بر دانش (نظیر مایکروسافت و شرکتهای دات کام) به طور چشمگیری ماهیت ایجاد ثروت را تغییر داد (حاجیانی،۱۳۹۰:۷۹). این سازمانها نه به واسطه داراییهای فیزیکی بلکه به واسطه داراییهای نامشهود خود، ارزش و بازار خلق کردهاند. مدیران امروز، دوره ای را تجربه میکنند که در آن سرمایه واقعی سازمانها «سرمایه انسانی» است(۹). به عبارت دیگر سازمانهای پیشرو در عرصه رقابتها و چالشهای فرا رویشان، فقط در مدد انسانهای هوشمند و دانش آفرین است که میتوانند بر دیگر سازمانها پیشی گیرند (ملکی فر،۱۳۸۹:۱۰۲). نهایتاً پس از سالها تجربه، دنیا به این نتیجه رسیده است که کشورها برای پیشتاز بودن نیاز به نیروی انسانی متخصص و با انگیزه دارند و منابع انسانی مهمترین عامل تعیینکننده و تسریعکننده فرایند رشد و توسعه کشورها به شمار میرود (ندری،۱۳۸۲:۱۹). بیتوجهی به بهرهوری نیرویانسانی و توجه صرف به دیگر عوامل، نه تنها باعث کاهش کارآیی و اثربخشی در سازمان میگردد؛ بلکه باعث افزایش ضایعات و حوادث و ایجاد نارضایتی در نیروی انسانی میشود (لمپرت،۲۰۰۸:۲۸). موضوع توسعه منابع انسانی که معمولاً با برخی از شیوههای آموزش همراه میشود، باید به عنوان وظیفه اصلی مدیریت سازمانها شناخته شود (هیل تروپ و ادال،۲۰۰۷:۲۴).
منابع انسانی با کیفیت و دانش مدار، مهمترین منبع هر کشور است و کشورهای پیشرو با درک این حقیقت، تلاش وصف ناپذیری جهت به کارگیری بهینه این منبع کلیدی در حوزههای گوناگون به منظور تحقق اهداف خود مبذول داشتهاند (رضاییان،۱۳۸۴:۱۰۳).