شما اینجا هستید
آخرین اخبار » قوانین اساسی در اقتصاد

یک اقتصاد مجموع کل ارزش معاملات میان فعالان اقتصادی نظیر افراد، گروه‌ها، سازمان‌ها و ملت‌ها می باشد.

قوانین اساسی در اقتصاد عبارتند از:

-تولید مقدم بر مصرف است: (سیاست تحریک تقاضا) برای گسترش یافتن تولید، همواره در حال تبلیغ است. تولید پیامد یک زنجیره پیچیده از فرایند‌های مختلف است و برای به راه افتادن تولید بایستی آنها را در نظر داشت.

-تولید هزینه دارد: هیچ چیز رایگانی در دنیا نداریم، هر چیزی را که کسی دریافت می‌کند، قبلاً از شخص دیگری گرفته شده است. حمایت‌های دولتی از تولید و هزینه‌های رفاهی دولت‌ها نیز همین معنی را دارد. مالیات دهنده می‌بیند که دولت پولش را می‌گیرد، ولی نمی‌داند که آن را کجا مصرف می‌کند، از سوی دیگر دریافت کنندگان کمک دولتی هم تنها پولی که دریافت می‌کنند را می‌بینند و نمی‌دانند که این پول پیشتر از چه کسی دریافت شده است.

-ارزش ذهنی است: ارزش کالا و خدمات چیز ثابت و از پیش داده نیست و وابسته به مصرف کنندگان و شرایط مختلف متفاوت است و مطلوبیتی که کنشگران اقتصادی به چیز‌ها نسبت می‌دهند متفاوت است.

-دستمزد کارگر را بهره وری او تعیین می‌کند: خروجی اقتصادی و میزان تولید کارگر میزان دستمزد او را مشخص می‌نماید، چانه زنی‌های اتحادیه‌های کارگری برای حداقل دستمزد و همانند آن بدون توجه به این ملاحظات هیچ سودی برای کارگران در بر ندارد.

-هر پرداختی هم درآمد و هم هزینه است: هر پرداختی برای خریدار هزینه است و از سوی دیگر، درآمدی هم برای فروشنده است و این دو با هم برابرند. مخارج عمومی دولت هم پیرو همین منطق است. این پرداخت‌ها تنها درآمد تلقی نمی‌شوند، بلکه اثر هزینه‌ای آنها را هم باید در نظر داشت.

-هدف نهایی تولید مصرف است: (مصرف)، هدف فعالیت اقتصادی و (تولید)، وسیله آن است. هواداران اشتغال کامل از این نکته بی خبرند، چرا که آنها تولید را اصل می دانند.

-پول ثروت نیست: ارزش پول به قدرت خرید آن است، پول ابزاری برای مبادله می باشد، اما ثروت هر شخص به میزان دسترسی او به کالا و خدمات وابسته است. مردم یک کشور هم تنها با افزایش میزان پولشان ثروتمند نمی‌شوند. چنانچه یک مرد تنها در یک جزیره متروکه حتی اگر یک معدن طلا هم پیدا کرده باشد، هرگز ثروتمندتر  به حساب نخواهد آمد.

-نیروی کار ارزش اقتصادی ایجاد نمی‌کند: نیروی کار، در ترکیب با دیگر عوامل اقتصادی محصول را تولید می‌کند، ولی ارزش آن محصول وابسته به مطلوبیت آن نزد مشتری است و این مطلوبیت چیزی ذهنی است. هرچقدر هم تولید اشتغال ایجاد کند، اگر از آزمون مطلوبیت مشتری سربلند بیرون نیاید، فاقد ارزش است.

-سود پاداش کارآفرینی است: در اقتصاد بازار، سود پاداشی است که کسب و کار‌هایی که توزیع منابع را بهبود بخشیده اند به دست می آورند، سود در واقع پاداش ریسک کارآفرینانی است که با ترکیبی تازه از منابع اقتصادی موجود، چیزی تولید می کنند که مورد پسند مصرف کننده باشد. کسانی که ریسک خوبی نداشته اند نیز ورشکست می‌شوند تا منابع برای کاربرد‌های دیگر در دسترس قرار گیرد.

* مریم فراهانی راد

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

| پایگاه خبری صدای صادرات